سفارش تبلیغ
صبا ویژن
ما تکیه گاه میان راهیم . آن که از پس آمد به ما رسد ، و آن که پیش تاخته به ما بازگردد . [نهج البلاغه]

معماری داخلی به عنوان طراحی هدفمند فضاهای داخلی و ساماندهی آنها به منظور استفاده بهینه کاربران، از زمان های دور با آدمی همراه بوده است.

مصریان باستان همواره توجه ویژه ای به ارایه بندی فضاهای داخلی داشته اند و با استفاده از نقاشی و تندیس ها بر غنای فضای داخلی معابد و مقابر خود می افزودند.
در ایران نیز توجه به فضاهای داخلی جدای از نماهای خارجی همواره مورد توجه معماران قرار داشته است.در مجموعه عظیم تخت جمشید که برای ساخت آن تمام هنرمندان و صنعتگران خبره دنیا به ایران آورده شدند، حجاری ها، جزئی تحکیم کننده در فضاهای داخلی است. کاخ های بزرگ هخامنشی در پاسارگاد، تخت جمشید و شوش علاوه بر اینکه شاهکار معماری هستند از نظر هنرهای تزیینی اهمیت فوق العاده دارند. حجاری این کاخ ها در کمال دقت و ظرافت انجام گرفته و کلیه جزییات بر روی سنگ حجاری شده است. برای نمونه باید از نقش داریوش بزرگ و خشایارشا بر دیوار بنای خزانه داریوش در تخت جمشید نام برد. این نقش، داریوش را در حالیکه بر تخت نشسته و گل نیلوفر در دست و دو بخور دان در جلو او قرار دارد نشان می دهد. در مقابل داریوش مردی با لباس مادی ایستاده و دست خود را جلو دهان گرفته است. پشت سر داریوش، خشایارشا ولیعهد او ایستاده و در پشت خشایارشا به ترتیب یک سردار پارسی و اسلحه دار مخصوص شاه و بالاخره دو سرباز گارد شاهی ایستاده اند. علاوه بر حجاری از کاشی مینایی نیز در تزیین کاخ ها استفاده شده است که نمونه آنها نقش سربازان جاوید در شوش است. ستون های بلند و سرستون های عظیم هخامنشی نیز کاملاً جنبه تزیینی داشته اند. قسمت جالب حجاری، نقش خنجری است که به کمر اسلحه دار مخصوص شاه بسته شده است غلاف این خنجر بهترین معرف هنر تزیینی در ایران عهد هخامنشی است.

در مساجد ایران نیز توجه به تمام جزئیات فضای داخلی مثل رنگ، آرایه و میزان نور به دقت مورد توجه بوده است. طراحی هر فضا به تناسب عملکرد فضا صورت می گرفته است. شبستان های جنوبی با ارتفاعی معمولا کمتر و طراحی متفاوت از سایر شبستان ها بوده اند و ایوان ها و ورودی ها معمولا با دقت کاشی کاری می شدند. کاربرد آجر در معماری دوره سلجوقی بسیار رواج پیدا کرد و از انواع طرح های هندسی در آجر استفاده می شد. هنر آجرتراشی و تزیینی بنا با آجرهای تراشیده، از قرن پنجم قمری در ایران معمول بوده است. در کنار این تزیینات بسیار زیبای آجری، کتیبه ها و خطوط تزیینی، با استفاده از آجر تراشیده، یکی از ویژگی های معماری سلجوقیان است. شیشه های دوره اسلامی که آغاز آن (قرن هفتم و هشتم میلادی) قرن اول قمری است، از آمیختگی میان تمدن های امپراتوری روم شرقی (بیزانس) و پارت و ساسانی، در ایران حاصل شده است. با توجه به اشیاء شیشه ای کشف شده، این هنر در سمرقند، شهر ری، جرجان و نیشابور رونق بسزایی داشته است. وجود اشیاء متعلق به سده پنجم تا اوایل سده هفتم قمری حکایت از رونق صنعت شیشه گری در دوره سلجوقی می کند و با کشف اشیای شیشه در جرجان ونیشابور می توان نواحی خراسان و گرگان را از جمله مراکزساخت اشیای شیشه ای دانست. در اوایل دوران اسلامی کاربرد گچ در تزئینات معماری، از جایگاه والایی برخوردار بود بطوریکه اغلب سطوح بناها را با آن اندود می کردند و روی آن را گچ بری رنگی تزئین می کردند.
در قرن پنجم هجری قمری، تغییراتی در ظاهر گچ بریها پدیدار گشت که محصول خلاقیت و ابتکار بود. در این دوره گچ بری از نظر تنوع اجراء به مرتبه حیرت انگیزی دست بافت و در اغلب موارد و در نحوه استفاده از گچبری نیز تغییراتی پیدا شد به گونه ای که کم کم بطور موقت، گچ بری جای خود را به رشد عظیم آجر کاری دوره سلجوقی داد. اما این بدان معنا نبود که گچ بری جایگاه والای خود را بطور کلی از دست بدهد چرا که وجود گچ بریهای بسیار غنی همچون گنبد علویان همدان موید این نکته است که گچ بری به موازات آجر کاری به پیشرفت و تکامل خود ادامه داد.
در دوره صفوی، تزیینات چوبی در بناهای غیرمذهبی دارای نقش اصلی بود و در آنها میزان بیشتری ازتذهیب کاری و نقاشیهای لاکی استفاده می شد. طرحهای آنها با هنر مینیاتور دارای رابطه نزدیکی بود. کنده کاری و خراطی به ویژه در درها و سقفها خود هنر خاصی دراین دوره بوده است. نقاشی های دیواری (فرسک) در کاخ عالی قاپو، قصر اشرف و چهلستون و همچنین آیینه کاری به عنوان نوعی تزیین جدید دربناها، مانند آیینه خانه، مورد استفاده قرار گرفته است. هنر کاشیکاری و همچنین شاهکارهای درخشان و پرجاذبه هنر گچبری پس از اسلام در ایران که از بناهای دوره سلجوقیان و ایلخانیان رواج یافت،
کاشی یکرنگ، کاشی موزاییک یا معرق و کاشی هفت رنگ. بناهای دوره صفوی که با این نوع کاشیکاری آرایش شده اند، در هیچ جای دنیا نظیر ندارند. نکته قابل توجه در تزئینات داخلی و خارجی بناهای سنتی ایران این است، که تزئینات جزئی از بنا بوده و هیچ گاه به صورت بزک و عنصری اضافی نبوده است حتی در دوره ای سفت کاری و تزئینات هم زمان اجرا می شد. این میزان توجه به ارایه و تزئینات سبب ارتقای کیفیت فضاهای مورد استفاده بوده است. معماری کویری ایران به ویژه در خانه ها، به علت ماهیت درونگرای آن سرشار از نمونه های بدیع و زیبای طراحی داخلی است که در آن ایجاد فضایی در تضاد با محیط کویری و القای حس زندگی و سرسبزی درون بنا از مهمترین اهداف معماران سنتی در طراحی داخلی بوده است. استفاده از شیشه، آئینه، گچ کاری و هنرهای ظریفه دیگر در تزئین و آرایه بندی فضا، تمام ملاحضات زیبایی شناسی، اقلیمی و حتی شرعی را نیز شامل می شده است.
در دوران قاجاریه که به سبب تعاملات فرهنگی و مراودات سیاسی، معماری اروپایی به جای معماری ایران در ساختمانهای دولتی و برخی کاخها الگو قرار گرفت، توجه به هنرهای ظریفه افزون شد. نمونه های زیبایی از پنجره های رنگی، گچ کاری و آئینه کاری را می توان در خانه های به جامانده از دوران قاجار به ویژه در کاشان یافت.

هفت اصل در طراحی – معماری داخلی

تاقچه ها،رف ها،ارسی ها،هشتی ها،حوض هاو باغچه ها تنها شماری از عناصر کالبدی طراحی داخلی در ایران هستند.روش معماران گذشته ایرانی در به کارگیری این عناصر،در راستای آن بوده تا از جذابیت فرم کاسته شود و به غنای افزوده گردد.این همان هندسه همراه تزئینات است.
به نظز می رسد طراحی داخلی در ایران ، از یک سو در چنبره نوستالژیای تاقچه ها،رف ها و ارسی های قدیم گرفتار ماند و از سوی دیگر به دکوراسیون و ابعاد دراماتیک و تزئینی فضاها تقلیل یافته است.با تمام اینها،طراحی داخلی فرایندی است که همزمان می بایست سویه های زیباشناختی و عملکردی را سامان دهد.طراحی داخلی یک ساختمان داستانی است که شخصیت اصلی آن خود انسان است.
اصل اول ـ نور: نور عنصری است که با آن دیدن اشیاء ممکن می شود.نور می تواند ریتم خلاقانه ای به یک فضای داخلی ببخشد.بدون نور ،نه فرم احساس می شود نه رنگ را و نه بافت. نور پردازی در یک فضای داخلی پیامدهای مهمی در بردارد،چه بسا نورپردازی مناسب یک فضا آن فضا را خوشامد و چشم نواز کند.نورپردازی در کنار ابعاد زیباشناختی ،بعد عملکردی هم دارد.نور مناسب در طول شب در یک فضای داخلی می تواند حس محدود بودن یا ابهام و هراس را بر طرف کند .نور مناسب یک اتاق حتی می تواند چهره آدمی را گرم و صمیمی کند.به کمک نورپردازی می توان یک فضای داخلی را به جزایر نورانی متنوعی تبدیل کرد.
اصل دوم ـ فرم: فرم ،توده فیزیکی یک شی است که سه بعدی بوده و وزن دارد.فرم معمولاً به پوسته بیرونی بنا نسبت داده می شود،در حالی که در فضای داخلی هم فرم خاص خود را تشکیل می دهد . معمولاً فرم فضای داخلی تابعی از عوامل مختلف است ..دسترسی ها و سیرکولاسیون مهمترین این عوامل هستند.هر چند نمود فرم بیشتر در پوسته بیرونی یک بنا است با این حال نمود بیرون و درون می تواند یک شکل نباشد.
اصل سوم ـ فضا: فضا را محدوده در دسترس کاربران دانسته اند. در طراحی داخلی معمولاً استفاده موثر از فضا و ارتباط آن با محیط ،مهم است.مساله ای که در رابطه با فضا مطرح می شود،رعایت ابعاد انسانی در طراحی داخلی است.
اصل چهارم ـ بافت: مشخصه ای از یک شی است که با لمس کردن یا دیدن به چشم می آید.در طراحی داخلی پوسته ها و سطوح فضایی معمولاً بسته به عملکرد هر فضا تغییر می کند.چه بسا طراحی داخلی یک خانه نیازمند سطوحی نرم و منعطف باشد اما فضای داخلی یک سینما چنین سطوحی را برنتابد.
اصل پنجم ـ شکل: شکل خط بیرونی یک شی را تشکیل می دهد.در معماری معمولاً شکل و فرم با هم اشتباه می گیرند.شکل یا صورت معادل کلمه Shape فرنگی است:در حالی که فرم املای فارسی همان Form است.معمولاًشکل ها یا طبعی هستند یا غیر قابل مشاهده یا هندسی. در ترکیب بندی یک فضا شکل اشیاء عامل تعیین کننده ای است.طراحان داخلی به کمک این عامل می توانند ترکیبات بصری گوناگونی پدید آورند.
اصل ششم ـ رنگ: در تعریف رنگ آن خاصیت بصری فرم دانسته اند. در حقیقت عنصر فرم از طریق رنگ معنا می یابد.رنگ در طراحی داخلی احساس آدمی را تحت تاثیر قرار داده و روی فرم تاکید می کند، ضمن آنکه رنگ،حس مقیاس را هم موجب می شود.کاربرد رنگ هم از یک فضای داخلی به فضای دیگر فرق می کند ودر کاربرد رنگ توجه به خصلت های روانی آدمی ضرورت تام دارد.
اصل هفتم ـ حجم : حجم عنصر مهم طراحی داخلی است.در معماری سنتی ایران ،شاهد فضاهای پر و خالی احجام معماری هستیم.مقرنس ها و گوشواره ها خود بخشی از احجام خالی هستند.در این معماری مسایل حجمی اهمیت زیادی دارد .ما فضای داخلی را به واسطه لایه بیرونی بنا درک می کنیم.این لایه بیرونی در حقیقت همان حجم کلی بناست.در معماری مدرن معمار به انتزاع و جدایی پوسته و حجم بنا از درون آن می اندیشدو اینجاست که دیوارها و سقف ها فضای تاکیدی ایجاد می کنندو خود را از قید و بند های فضای داخل رها می کنند.